تا صبح بیدار باشی و جان بکنی تا از چیزی که نمی فهمی، اسلاید درست کنی و بروی سر کلاس. بعد استاد بگوید فلان جا که کلا غلط است و فلان جا هم کلا پاک کنید و ما بمانیم و چشمانی خمار خواب و ریشخندی در دل و آرزوی پاس شدن درس هایی که دیگر هیچ علاقه ای به خواندنشان نداریم!
و البته منتظر روزی که بگویند دیگر نیاز نیست این چیزها را بخوانی و آزادی.