شیخ بی چراغ

این شیخ چراغ خویش را گم کرده است!

دالان

دنیایی از دغدغه ها، نگرانی ها و احساس شکست ها آوار است روی سرم. هر خبری با خود داستان جدیدی را پدید میآورد. هر آدم موفقی ته دلم را می لرزاند و هر مسیر جدیدی تردیدهایم را بیشتر می کند. و من مانده ام که با این حجم مشغولیت ها چگونه کنار بیایم. اکثر وقت ها پاورچین پاورچین از کنارشان رد می شوم تا متوجه حضورم نشوند و گیر ندهند. گاهی هم خیلی آرام  طوری که بقیه بیدار نشوند، از بینشان جرکت می کنم و سراغ یکیشان می روم، بیدارش می کنم تا با هم فرار کنیم. اما وقتی همه بیدارند و می افتم توی دالانی که خودشان با دست هایشان ساخته اند، ضربات پیاپی آن ها است که بر سرم فرود می آید و من فقط باید از این دالان بگذرم، بی هیچ سخنی، هیچ گلایه ای، هیچ.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان